جدول جو
جدول جو

معنی اژی نی - جستجوی لغت در جدول جو

اژی نی(اِ)
منسوب به شهر اژین. (ایران باستان ص 808 و 813 و 814)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از افیونی
تصویر افیونی
کسی که عادت به خوردن یا کشیدن تریاک دارد، تریاکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نی نی
تصویر نی نی
عروسک، بچۀ کوچک
مردمک چشم
فرهنگ فارسی عمید
(اُ ژِ)
یا اژی گس. پادشاه قدیم تب که در زمان وی طوفانی بود و بئوسی و قسمتی از آتیک را در دریا فروبرد
لغت نامه دهخدا
(اُ)
جزیره اساطیری که آنرا با جزیره کالیپسو تطبیق میکنند و نام آن توسط اومیروس (همر) شاعر شهرت یافته است
لغت نامه دهخدا
(رِ)
نیکلا گابریل دو. نام لیوتنان اول پلیس پاریس. مولد لی مژ (1625-1709 میلادی)
لغت نامه دهخدا
ژزف، شاعر غزلسرای ایتالیائی مولد او بوسی زیو بسال 1729م، / 1141 هجری قمری و وفات در 1799م، / 1213 هجری قمری وی اشعاری روان و دل انگیز دارد
لغت نامه دهخدا
(اَفْ)
تریاکی باشد که به افیون خوردن عادت دارد. (آنندراج). تریاکی. منسوب به افیون. (ناظم الاطباء). معتاد به استعمال افیون. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بانک اجی بی، در سندی که تاریخش از تشرین اول (اکتبر) سال چهارم سلطنت کوروش در بابل است کبوجیه را شاهزاده خوانده و پولی را که او در بانک اجی بی گذاشته بود، مال او دانسته اند. این بانک از قرار اسنادی که بدست آمده، بسیار معتبر بوده و در تاریخ به بانک اجی بی و پسران معروف است. (ایران باستان ج 1 ص 391)
لغت نامه دهخدا
(اِ دیُ)
آنتونی نی. یا ژیل دوویترب. (1480- 1532 میلادی). کاردینال ایتالیائی و شاعر لاتینی، اول: اس دهر، همیشگی. (منتهی الارب) ، اوّل زمانه. ازل: کان ذلک علی اس ّالدهر، بود آن بر همیشگی زمانه و اول آن، باقی خاکستر در آتش دان. (منتهی الارب). باقی خاکستر در میان دیگ پایه. (مهذب الاسماء) ، دل انسان، از این رو که گویند او، اوّل از همه اعضا متکون شود. (ازمنتهی الارب) ، نشان. (منتهی الارب). علامت راه از اثر قدم یا پشک اغنام و جز آن: خذ اس الطریق، و این وقتی گویند که راه شناخته شود بنشان پای راه رفتگان یا پشک جانوران روندگان. (منتهی الارب) ، کلمه ایست که برای افسون و نرم و منقاد کردن مار گویند، تباه کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جیووانی ماریا، آهنگ ساز نامدار ایتالیایی است، وی به سال 1545 میلادی متولد شد و در سال 1607 درگذشت، او معروفترین مدرسه موزیک شهر رم را تأسیس کرد
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یا اومنید. ربه النوعهای یونانی. و رومیان آنان را فوری مینامیدند و ایشان دختران زمین بودند و در تارتار (دوزخ) میزیستند و مأمور بودند گناهان بشر را جزا دهند و صورت آنان را با موهای مارشکل مجسم می کردند که به یک دست مشعلی فروزان و بدست دیگر خنجری دارند. نام آنان تی سی فن ، الکت ، مژر بود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
زن بره خدای باد شمال در اساطیر یونان. (ایران باستان ص 773)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
منسوب به عین. در تداول حقوقی بنا و ساختمان را گویند. مقابل عرصه. (یادداشت بخط مؤلف).
- اعیانی خانه، بناهای خانه. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از اژوانی
تصویر اژوانی
ناباوری به جانT عدم اعتقاد به روح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
مصونیت، ایمن بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ای شی
تصویر ای شی
جمله ایست که بدان از فصل مشترک ماهیتی پرسش شود و گویند: (ای شی هوفی ذاته) یا: (ای شی هوفی جوهره) ورد پاسخ این سوال فصل واقع شود یعنی جزو ماهیت که بدان ماهیتی از دیگر ماهیات که با او در جنس مشارکت دارند ممتاز شود چنانکه ناطق در جواب ای شی هوفی ذاته در مورد انسان گفته شود: (یکی آن بود که چون از کدامی هزیکی بپرسی اندر خودیش جواب آن بود چنانکه بپرسی که مردم کدام حیوان است ک گویند که: ناطق. پس ناطق جواب کدامی مردم بود. و بتازی جواب ای شی گویند)
فرهنگ لغت هوشیار
ژیان تند و خشمناک و قهرآلود:) که ملکت شکاریست کورا نگیرد عقاب پرنده نه شیر ژیانی (دقیقی گنج سخن 31 1)
فرهنگ لغت هوشیار
اپیونی دودی شیره ای کسی که عادت بخوردن یا کشیدن تریاک دارد تریاکی عملی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکی نید
تصویر اکی نید
فرانسوی خاردارا
فرهنگ لغت هوشیار
آباده: رودر روی زیر سرا (عرصه) هوایی رودر روی زمینی آنچه مربوط به (اعیان) باشد، آنچه مربوط به بنا و ساختمان باشد مقابل ارض. یا برادر اعیانی. برادری که در پدر و مادر با شخص شریک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افیونی
تصویر افیونی
تریاکی، بنگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نی نی
تصویر نی نی
مردمک چشم، عروسک به زبان کودکان 4- بچه کوچولو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژیانی
تصویر ژیانی
تند و خشمناک
فرهنگ فارسی معین
تریاکی، معتاد، وافوری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
Immunity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مال او
فرهنگ گویش مازندرانی
برای ما
فرهنگ گویش مازندرانی
مال تو
فرهنگ گویش مازندرانی
از اصوات به معنی این را نگاه کن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
иммунитет
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
Immunität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
імунітет
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
odporność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ایمنی
تصویر ایمنی
免疫
دیکشنری فارسی به چینی